نوشته شده توسط : علی میرزایی



بابام گیر داده میگه : باید ببینم با کی دوستی ؟
عکس دوست دخترمو تو فیسبوک نشونش میدم ؛
میگه :خاک توو سرت کنم !
آخه تو دختری رو که صد وشصت و سه نفر پسندیدنش ،
میخوای چیکار کنی ؟






خدایا ما که نمیتونستیم ماشین 20 ملیونی سوار شیم
.
.
.
مرسی از اینکه ماشین مارو کردی 20 میلیون :| :| :|
قسمتی از مناجات دارنده ی آقای پراید :)))







هواپیما داشت سقوط میکرده
همه جیغ میزدن به جز غضنفر!!
میگن:چرا جیغ نمیزنی؟!!
میگه : مال بابام که نیست بذار سقوط کنه!!!




 



:: برچسب‌ها: جوک"لطیفه"شعر طنز"شیرین طنز"طنز"جوک فیسبوکی ,
:: بازدید از این مطلب : 301
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 23 فروردين 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی میرزایی

1-یه روز یه استاد فلسفه میاد سر کلاس و به دانشجوهاش میگه: «امروز میخوام ازتون امتحان بگیرم ببینم درسهایی رو که تا حالا بهتون دادمو خوب یاد گرفتین یا نه…!»
بعد یه صندلی میاره و میذاره جلوی کلاس و به دانشجوها میگه: «با توجه به مطالبی که من تا به امروز بهتون درس دادم، ثابت کنید که این صندلی وجود نداره!»
دانشجوها به هم نگاه کردن و همه شروع کردن به نوشتن روی برگه.
بعد از چند لحظه یکی از دانشجوها برگه شو داد و از کلاس خارج شد.
روزی که نمره ها اعلام شده بود، بالاترین نمره رو همون دانشجو گرفته بود!
اون فقط رو برگه اش یه جمله نوشته بود: «کدوم صندلی؟»                                                             به ادامه مطلب بروید...



:: برچسب‌ها: داستان طنز"داستان کوتاه طنز"طنز"شیرین طنز"شعر طنز ,
:: بازدید از این مطلب : 502
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : چهار شنبه 12 فروردين 1394 | نظرات ()

آمارگیر

آمارگیر

قالب وبلاگ