بابام گیر داده میگه : باید ببینم با کی دوستی ؟
عکس دوست دخترمو تو فیسبوک نشونش میدم ؛
میگه :خاک توو سرت کنم !
آخه تو دختری رو که صد وشصت و سه نفر پسندیدنش ،
میخوای چیکار کنی ؟
خدایا ما که نمیتونستیم ماشین 20 ملیونی سوار شیم
.
.
.
مرسی از اینکه ماشین مارو کردی 20 میلیون :| :| :|
قسمتی از مناجات دارنده ی آقای پراید :)))
هواپیما داشت سقوط میکرده
همه جیغ میزدن به جز غضنفر!!
میگن:چرا جیغ نمیزنی؟!!
میگه : مال بابام که نیست بذار سقوط کنه!!!
1-یه روز یه استاد فلسفه میاد سر کلاس و به دانشجوهاش میگه: «امروز میخوام ازتون امتحان بگیرم ببینم درسهایی رو که تا حالا بهتون دادمو خوب یاد گرفتین یا نه…!» بعد یه صندلی میاره و میذاره جلوی کلاس و به دانشجوها میگه: «با توجه به مطالبی که من تا به امروز بهتون درس دادم، ثابت کنید که این صندلی وجود نداره!» دانشجوها به هم نگاه کردن و همه شروع کردن به نوشتن روی برگه. بعد از چند لحظه یکی از دانشجوها برگه شو داد و از کلاس خارج شد. روزی که نمره ها اعلام شده بود، بالاترین نمره رو همون دانشجو گرفته بود! اون فقط رو برگه اش یه جمله نوشته بود: «کدوم صندلی؟» به ادامه مطلب بروید...
لطیفه خسیس خسیسه موز می خوره پوستش میزاره تو دفتره خاطراتش « ...................................................................
بچه خسیسه به باباش می گه بابا املا شدم بیست باباش می گه « پدرسگ مگه ده چه عیبی داره که اینهمه بیخودی خودکار مصرف می کنی؟ ................................................................... خسیسه به باباش زنگ می زنه واسه این که خرجش کمتر شه می گه « من کاظم پول لازم باباش هم می گه من مریض قر نریز ................................................................... خسیسه با برق خونه همسایشون خودکشی میکنه « ................................................................... به خسیسه میگن شیرین تر از عسل چی خوردی؟میگه ترشی مجانی!!! « ................................................................... از یه خسیسه می پرسن وقتی سر یخچال میری چی می خوری « گفت:کتک
شعر طنز خوبی را بخوانید از شاعر طنزپرداز خوبی به نام ابوالفضل زرویی نصرآباد.
ما وارثان وحی و تنزیلیم عاشقترین مردان این ایلیم مردم تمام از نسل قابیلند ما چند تا، فرزند هابیلیم آن دیگران ناز و ادا دارند ما بی قر و اطوار و قنبیلیم
خیزید و خز آرید که هنگام خزان است یارانه نگیرید که دولت نگران است کفگیر ته دیگ زده دولت تدبیر باد بدی از جانب صندوق وزان است دخل همه را کرده طرف خرج عطینا این کار ز موجودی صندوق عیان است فیکس است حقوق من و تو در همه سال نرخ همه اجناس ولی در نوسان است آن چیز که مفت است فقط جان من و توست حتی چُس فیل و پفک و چیپس گران است یارانه نگیرید اگرچند بمیرید در روز جزا اجر همه باغ جنان است از فرط نخوردن چه کسی مرده بَبَم جان؟ دانید نخوردن چقدر پرهیجان است؟ ای کاش که سوراخ همه دوخته می شد آن چاه بزرگی که مسمی به دهان است یارانه نگیرید که چرک کف دست است چرکی که پر از میکروب و آسیب و زیان است این چرک ولی بهر فلانی شده نعمت بابک همه جا در پی این چرک روان است طی دو سه سالی شده در چرک شناور دارایی او گُنده تر از حدس و گمان است یارانه نگیرید اگر طالب فیضید این فیض نه آن ناصر با نام و نشان است از سوژه اگر تا به سحر شعر بگویم از نوک قلم قافیه چون سیل روان است جاوید ولیکن بکش آن زیپ دهان را چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است القصه که یارانه نگیرید ز دولت چون عامل آلزایمر و فتق و سرطان است